سلام و معنای آن

 تاريخچه سلام
هر قوم و ملتى آداب و رسومى داشته اند كه هنگام ملاقات يكديگر اجرا مينموده اند.

مثلا رسم ملت يهود اين بود كه با انگشت اشاره ميكردند. ملت نصارى دست بر دهان ميگذاردند

چنانكه در اينزمان كلاه بر ميدارند، گبران و عجمهاى سابق خم ميشدند و تعظيم ميكردند.

عرب قبل از اسلام كلمه حياك الله را به كار ميبرد يعنى خدا ترا زنده بدارد. در لسان العرب

ميگويد: اعراب زمان جاهليت به يكديگر تحيت ميدادند، كه ((انعم صباحا)) يعنى صبح بخير و يا

مى گفتند سلام عليكم و اين سلام علامت مسالمت بود باين معنى كه ما با هم جنگ نداريم اسلام

دستور داد كه افشاء سلام كنيد.

سلام در قرآن

خداوند سلام را در قرآن از قول ابراهيم نقل كرده آنجا كه با عمويش آزر گفتگو ميكند كه عمو

بت پرستى نكن عمويش او را تهديد كرد كه اگر دست از خداى خود بر ندارى و به خدايان ما بى

اعتنايى كنى و بر حرف خود بمانى تو را سنگسار كنم و گرنه سالها از من دور باش .

ابراهيم در جواب گفت سلام عليك ، سلام بر تو يعنى تو را وداع ميكنم و چون آذر دانست كه

ابراهيم ميرود از گفتار خود پشيمان شده و او را ايمن ساخت .

ابراهيم گفت : ساستغفر لك ربى انه كان بى حفيا . من از خدا بر تو آمرزش ميطلبم او بسيار در

حق من مهربان است .

اين مطلب شاهد بر اين است كه رسم سلام از دين حنيف ابراهيم مثل حج و امثال آن نزد عرب

باقيمانده بود، خداوند آن را سنت قرار داد كه هر گاه دو نفر بهم ميرسند سلام كنند.

در قرآن خطاب به پيغمبر مى فرمايد كه به مؤ منين سلام فرمايد:

و اذا جائك الذين يؤ منون باياتنا فقل سلام عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة ، هر گاه آنان كه

به آيات ما ميگروند نزد تو آيند سلام بر شما باد پروردگارتان بر خويش رحمت نوشته است .

بلكه آن حضرت را امر به سلام بر همه مى فرمايد:

فاضفح عنهم و قل سلام فسوف تعلمون . (از حرف - 89)

از گناهان آنان درگذر و سلام بگو چرا كه خود ايشان بزودى عواقب كار خود را خواهند

دانست .

نيز به مؤ منين امر به سلام مى فرمايد: (  يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ‏

تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا  ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(27)  نور - 27)

اى كسانيكه ايمان آورده ايد بخانه هايى غير از خانه خود داخل نشويد تا آنكه رخصت يافته داخل

شويد و بر اهل آن خانه سلام كنيد (اين اجازه همراه با درود) براى (حسن معاشرت شما) بهتر

است تا شايد شما پند بگيريد.

و اگر كسى در خانه نباشد امر فرموده كه بر خود سلام كنند: فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُواْ عَلىَ أَنفُسِكُمْ

تحَِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَرَكَةً طَيِّبَة (نور - 61)

و هر وقت داخل خانه اى شويد(اگر كسى در آن خانه نباشد) بر خودتان سلام كنيد كه اين تحيت

بركتى نيكو از جانب خدا است .

خداوند سلام را تحيت خويش قرار داده و در مواردى از كلام خود ذكر كرده است : سلام على

نوح فى العالمين ، سلام على ابراهيم ، سلام على موسى و هارون .صافات

خداوند بر همه پيغمبران سلام نموده است : و سلام على المرسلين .

ولى بر آل هيچ پيغمبرى سلام نكرده مگر پيغمبر خاتم ، آنجا كه فرمود: سلام على آل يس .

(صافات/130)

چون اين مسلم است كه يس يكى از اسماء وجود مبارك پيغمبر است كه در سوره يس ميفرمايد:

يس والقرآن الحكيم انك لمن المرسلين على صراط مستقيم .

پس آل ياسين آل پيغمبر مى باشند.

چون خداوند بر پيغمبر سلام ميكند وجود مبارك پيغمبر بر ديگران سبقت سلام ميجويد پس

لازمست كه مؤ منين نيز در سلام كردن بر يكديگر سبقت جويند زيرا اولى ترين مردم به خدا و

رسول كسى است كه ابتدا به سلام نمايد.

بلكه وارد شده كه بخيلترين مردم كسى است كه از مسلمانى بگذرد و به او سلام نكند. سلام

كردن به بچه هاى مميز و نيز مساوات بين فقير و غنى در سلام كردن مستحب است .

در اخبار وارد شده كه اگر در سلام كردن بين فقير و غنى فرق بگذارد خداوند روز قيامت از او

در غضب باشد.

سلام مرد بر زن جايز است ولى مكروه است كه به زن جوان سلام نمايد.

در خبر است كه مردى بر در خانه كسى ايستاده بود، ملكى عبور ميكرد، سئوال كرد چرا اينجا

ايستاده اى جواب داد برادر مؤ منى دارم كه ميخواهم باو سلام كنم ، ملك پرسيد آيا بين تو و او

خويشى هست و يا حاجتى دارى ؟ جواب داد نه . فقط برادر دينى منست و خواستم باو سلامى

كرده باشم .

آن ملك گفت خداوند مرا نزد تو فرستاده و بر تو سلام ميفرمايد مرا زيارت كردى و رسيدگى

نمودى بهشت را بر تو واجب كردم و ترا از غضب خود عفو و از آتش آزاد نمودم .

جواب سلام واجب است و بايد بهتر جواب داد

اگر چه خود سلام مستحب است ولى جواب آن واجب است و بايد بهتر جواب سلام بگويند،

خداوند مى فرمايد:  النساء : 86   وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ

عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسيباً  ) يعنى : هر گاه كسى شما را تحيت گفت و ستايش كرد شما نيز به تحيت

و ستايشى مانند آن يا بهتر پاسخ دهيد كه خدا بحساب هر نيك و بدى كاملا خواهد رسيد.

در تفسير صافى از پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت ميكند كه مردى بآن حضرت گفت : سلام

عليك حضرت فرمودند: و عليك السلام و رحمة الله .

ديگرى گفت : السلام عليك و رحمة الله .

حضرت فرمودند: عليك السلام و رحمة الله و بركاته .

ديگرى گفت : السلام عليك و رحمة الله و بركاته .

حضرت فرمودند: و عليك .

آن مرد گفت : جواب مرا ناقص دادى . كلام خدا كجا رفته كه : و اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن

منها. حضرت فرمودند: تو چيز زائدى براى من باقى نگذاردى و من هم مثل سلام تو جواب

دادم .

در كافى از حضرت باقر عليه السلام روايت ميكند كه فرمود: اميرالمؤ منين عليه السلام به قومى

گذر كرد و بر آنها سلام نمود، آنان در جواب گفتند: عليك السلام و رحمة الله و بركاته و مغفرته

و رضوانه . حضرت فرمود: نسبت به ما از آنچه ملائكه به پدرمان ابراهيم گفتند تجاوز نكنيد.

اين روايت اشاره دارد به اينكه رسم سلام تام و كامل يعنى عبارت : السلام عليك و رحمة الله و

بركاته از راه و رسم ابراهيم گرفته شده و گفته قبلى ما را كه تحيت به سلام از دين حنيف

ابراهيم است تاءكيد ميكند.

سلام نكردن بر چند دسته

با آنكه شعار مسلمانان سلامست و اخبار زيادى در تاءكيد آن وارد شده و فقهاء سلام را مستحب

مؤ كد دانسته اند معذلك دستور داده اند كه به چند دسته نبايد سلام كرد.

اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: سزاوار نيست به شش طايفه از مردم سلام كنيد.

1 - يهود و نصارى .

2 - كسانى كه شطرنج بازى مى كنند.

3 - كسانى كه خمر مينوشند.

4 - كسانى كه بربط و طنبور مى نوازند.

5 - كسانيكه سب مادرها ورد زبانشان باشد.

6 - شاعرانى كه زنهاى محصنه را قذف كنند.

و در خبر ديگرى رباخوار و متجاهر به فسق و كسى كه صورت مجسمه ميسازد و نيز مخنث را

از آنها شمرده است .

پس شخص مؤ من بايد به اينگونه اشخاص سلام نكند، مگر در حال ضرورت و اگر كافر كتابى

بر مسلمان سلام كرد و در جواب او عليكم يا عليك يا سلام تنها بگويد مانند زمان ما كه رسم

شده ميگويند سلام عرض ميكنم و او هم در جواب ميگويد سلام عزيزم . پس به كسانيكه نبايد

سلام كرد اينگونه سلام كردن عيبى ندارد.

و يا به قصد قرآن سلام كند، زيرا سلام از كلمات قرآنى است ، و يا به آن دو ملكى كه با او

هستند سلام نمايد و در موقع ضرورت مانند طيابت و نحو آن براى دعا كردن باو بگويد: بارك

الله لك فى دنياك . بر شخص نمازگزار هم نبايد سلام كرد.

از بعضى از اخبار استفاده ميشود كه مستحب سواره بر پياده و آنكه مركب بهتر دارد بر آنكه

مركب پستتر دارد، ايستاده بر نشسته ، جماعت كم بر جماعت زياد و كوچك بر بزرگ سلام كند.

معلوم است كه اينها مستحب در مستحب است ولى اگر عكس آن واقع شود از استحباب بيرون

نميرود.

فرع 1
رد سلام ديگرى در نماز واجب است گر چه سلام يا جواب آن به صيغه قرآن نباشد و اگر

مخالفت كرد و جواب سلام را نداده به نماز ادامه داد نماز باطل نيست گر چه بعضى باطل دانسته

اند.
فرع 2

رد سلام در نماز بايد مثل سلام باشد پس اگر كسى بگويد سلام عليكم واجب است كه در جواب

آن بگويد سلام عليكم و جواب ديگرى مانند: السلام عليكم يا سلام عليك نگويد: مگر آنكه در

جواب قصد قرآنى كند.

فرع 3
اگر كسى به غلط به او سلام كرد واجبست كه جواب آن را صحيح بگويد و بهتر قصد دعا و

قرآنست .

فرع 4

اگر سلام كننده سلام بدون عليكم بگويد در جواب يا سلام گفته و عليكم را تقدير بگيرد و يا سلام

عليكم بگويد و دومى به قصد دعا يا قرآن بهتر است .

فرع 5

جواب سلام واجب فورى است و اگر عصيانا يانسيانا تاءخير كرد و ديگر واجب نيست .

واجبست كه جواب سلام را به سلام كننده بشنواند و اگر كسى بسخريه يا مزاح سلام كند جواب

آن واجب نيست .

سلام بر پيغمبر و ائمه طاهرين

سلام و صلوات فرستادن بر حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله مستحب است و فضيلت

بسيار دارد كسى كه بر آنحضرت سلام و صلوات فرستد ملكى موكل جواب سلام او را ميگويد و

بعد به آنحضرت خبر ميدهد كه فلان شخص بشما سلام نمود، پس ‍ آنحضرت ميفرمايد: و عليه

السلام .
 

در تحفة الزائر مجلسى از امام سجاد عليه السلام روايت ميكند كه پيغمبر خدا (صلی الله علیه و

آله) فرمودند كه هر كس بعد از مرگ من قبر مرا زيارت كند چنانست كه در حيات من بسوى من

هجرت كرده باشد و اگر نتواند از دور به من سلام كند بمن ميرسد.

نيز به سند معتبر روايت ميكند از شخصى كه بخدمت حضرت زهرا سلام الله عليها رفت حضرت

از او پرسيد از براى چه آمده اى ؟ گفت از براى طلب بركت و ثواب .
 

 فرمود: پدرم صلى الله عليه و آله بمن خبر داد كه هر كس سه روز بر او و بر من سلام كند

حقتعالى بهشت را بر او واجب گرداند.

آن شخص عرض كرد اينمطلب در حيات آنحضرت و شما ميباشد. حضرت فرمود: چه در حيات

و چه در ممات .

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس در هر كجا بر من سلام كند بمن ميرسد.

 

 

 

معنى سلام

سلام در لغت بمعناى متعددى آمده كه اصل در آنها بمعنى سلامتى و يكى از اسماء الهى است چه

حقتعالى خلق را از بلايا و آفات و شرور و نقايص حفظ ميكند پس مراد از سلام سلامتى و

آسايش است و لفظ على در عليك مفيد شمول و احاطه ميباشد.

بنابراين كسى كه از دور يا نزديك به امام سلام ميكند بايد متوجه باشد كه هيچ آزار و صدمه اى

از ناحيه او به امام نرسد، نه در هنگام سلام و نه بعد از آن .

و چون معلومست كه حضرت ائمه عليهم السلام غرضشان جز هدايت مردم و بندگى خدا و ترك

نافرمانى او چيز ديگرى نيست البته از معصيت كردن مردم و اينكه از اوامر و نواهى الهى

تخلف كنند ناراحت و متاءذى خواهند شد.

آگاهى پيغمبر و امام از اعمال ما

 على بن ابراهيم از امام صادق عليه السلام روايت ميكند كه حضرت فرمود: اعمال بندگان در هر

صبح به رسول خدا عرض ميشود، چه نيكان آنها و چه بدان آنها پس حذر كنيد و شرم نمائيد كه

عمل قبيح شما خدمت پيغمبر عرضه شود.

در تفسير قول خداى تعالى : و قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤ منون . (توبه -

105)

امام صادق عليه السلام فرمود كه مراد از مؤ منان مائيم .

بنابراين فرمايش ، تمام اعمال نيك و بد ما را خدا و رسول و ائمه طاهرين مى بينند و از خوب

آن خوشحال و از بد آن ناراحت مى شوند. دليل بر اينمطلب روايتى است كه علامه مجلسى از

امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه آنحضرت باصحاب خود فرمودند كه چرا رسول خدا از خود

آزرده ميكنيد، يكى از ايشان گفت فدايت شوم چگونه آنحضرت را آزرده مى كنيم ؟ فرمود: مگر

نميدانيد كه اعمال شما خدمت آنحضرت عرض ميشود و چون گناه و معصيتى در نامه عمل شما

ملاحظه فرمايد آزرده ميگردد، پس ‍ آنحضرت را با معصيت آزرده نكنيد، بلكه با اعمال صالح

خود آنجناب را خوشحال نمائيد.

علامه مجلسى در بحار 16 از داود رقى نقل ميكند كه خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم

ناگاه آنحضرت بمن فرمودند اى داود اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد صله رحم تو

نسبت به پسرعمويت - فلانى - را ديدم و از اين كار تو مسرور شدم و ميدانم كه اينكار تو

زودتر اجل او را ميرساند و عمرش را تمام ميكند.

داود گفت : من پسرعمويى داشتم بدسيرت كه ناصبى و دشمن خاندان نبوت بود از او و

همسرش صدمه زيادى بمن رسيده بود شنيدم از نظر معيشت وضع زندگانى او آشفته است و در

سختى زندگانى ميگذراند قبل از آنكه عازم مكه شوم مقدارى از اموال خود را به جهت مخارج

آنها فرستادم ، وقتى وارد مدينه شدم و حضور امام صادق عليه السلام شرفياب گشتم آن حضرت

از صله رحم من خبر دادند.

حيات و ممات پيغمبر براى امت خير است

شيخ طوسى در مجالس و نيز در تفسير عياشى از امام باقر عليه السلام روايت ميكند كه

حضرتش فرمود روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله در ميان جمعى از صحابه نشسته

بود، فرمود كه بودن من در ميان شما خير است چنانكه مفارقت من هم برايتان خير است .

((جابر انصارى )) برخاست و عرض كرد يابن رسول الله خير بودن شما در ميان ما معلومست

ولى مفارقت شما چگونه براى ما خير ميباشد؟

حضرت فرمودند: بودن من ميان شما خير است زيرا خداى تعالى ميفرمايد: ما كان الله ليعذبهم و

انت فيهم .

اما خير من در مفارقت به جهت آنست كه اعمال شما در هر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه

مى شود اگر عمل نيكى از شماها ببينم خوشحال مى شوم و حمد خدا را مى كنم و اگر عمل بدى

ببينم براى شما طلب آمرزش ميكنم .

بلكه اعمال هر مؤ من و كافرى را در موقع و دفن شدن بر پيغمبر و امام عرضه ميدارند. چنانكه

امام صادق عليه السلام فرمود: هر كافر و مؤمنى كه بميرد و در موقع دفن و گذاردن در قبر

اعمالش بر پيغمبر و اميرالمؤمنين و يك يك ائمه معصومين عليهم السلام عرضه ميشود تا برسد

حضور حضرت حجت روحى فداه بلكه مهمتر اينكه پيغمبر و امام از وضع آتيه ما هم باخبرند كه

آيا سعيد و خوش ‍ عاقبت از دنيا ميرويم يا بر عكس .

آنكه ما بين دو چشم او نوشته شده كه مؤ من است يا كافر و اين كتابت از شما پنهانست ولى از

ائمه آل محمد عليهم السلام محجوب و پنهان نيست .

پس احدى بر امامان داخل نمى شود مگر آنكه او را به آن كتابت مى شناسند كه مؤ من است يا

كافر، بعد اين آيه را تلاوت فرمودند: ان فى ذلك  لايات للمتوسمين انها لٌبسبيل مقيم (هجر 75)

 

در ((كمال الدين )) از حضرت صادق عليه السلام ماثور است كه هر گاه حضرت قائم عليه السلام

قيام فرمايد احدى از خلق پيش وى نخواهد ايستاد مگر آنكه حضرت مى شناسد كه او صالح يا

طالح است .

آن حضرت سبيل مقيم و آيات متوسمان در آنحضرت است ، اين علم از مختصات پيغمبر و آل

اوست و لذا فرمودند كه ما اين علم را بمردم نمى آموزيم زيرا از اسرار است .

هر كه را اسرار حق آموختند

 

مهر كردند و دهانش دوختند

 

سر حق را می توان آموختن

 

كه ز گفتن لب تواند دوختن

 


حملة الخ ، در سينه من علميست كه نمى توانم براى كسى نقل كنم زيرا ظرفيت تحملش را ندارند

و مرا تكفير كرده ميكشند.

بالجمله امامان ما هر كس را كه ميديدند مى شناختند كه چه كاره و صاحب چه عملى است .

لكن مانند كسى كه از هيچ چيز خبر ندارد ساكت و صامت بودند، مثل آنكه شما ببينيد كسى

مشغول عمل قبيحى است اما هيچ به روى خود نياوريد و بروزش ندهيد.

امامان نيز كه از جميع اعمال مردم از گذشته و آينده باخبرند كه چه كرده و چه كرده و چه

خواهند كرد به جهت نظم امور زندگانى مردم و براى آنكه پرده درى نكرده باشند در ظاهر تجاهل

مينمودند.

 

 

                                                                   تلخیص از شرح زیارت آیت الله امیرخانی