بخش دوم شرح دعای صنمی قریش
گفتمش نقاش را از غربت زهرا بکش گریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید
گفتمش پس غربت زهرا کجای نقش بود ناله کرد و زیر چادر غنچه ای پرپر کشید
عَـصَیا رَسِولَکَ وَ قَـلَّبا دینَکَ وَ حَرَّفا کِتابَکَ وَ عَـطَّلا أحکامَکَ
نافرمانی پیامبرت را کردند، و دینت را واژگون نمودند، و قـرآنـت را تحـریف
کردند، و احکام تو را بی ثمر گذاردند
و اما منظور از عصيا رسولک اشاره به اين کلام رسول خدا (صلي الله عليه
واله وسلم )دارد که فرمود: يا علي من اطاعک فقد اطاعني و من عصاک
فقد عصاني. يعني اينکه اي علي هر کس از تو اطاعت کند ازمن اطاعت
کرده و هر کس با تو مخالفت کند با من مخالفت کرده است .
و اما منظور از قلبا دينک اشاره دارد به احکامي که در دين خدا تحريف و ان
را عوض کرده اند مانند تحريم دو متعه بد ست عمر لعنت الله عليه يعني
متعه تمتع و متعه نکاح و چيزهاي ديگر که در اين مکان جاي ذکر انها نيست.
و اما منظور از فرض غيروه تغيير فرائض اشاره به اين دارد که امير المومنين
فرمود: که پيامبر شب معراج ديد که بر روي ورقي نوشته شده بود:
افترضت محبة علي على أمتک فغيروا فرضه و مهدوا لمن بعدهم بغضه
و سبه حتى سبوه على منابرهم ألف شهر
ترجمه : من (خداوند ) واجب کردم محبت علي را بر امت تو پس انها اين
فريضه واجب را تغيير دادند و راه بغض و دشنام به علي را براي ديگران مهيا
کردند تا جايي که هزار ماه بر روي منابر دشنام و سب علي ميکردند .(لعنت
الله عليهم اجمعين ) و منظور از امام قهروه خود ايشان يعني جناب
اميرالمومنين مي باشند . و منظور از کافر نصروه اشاره به تمام کساني که
دشمني علي عليه السلام کرده و با خدا و رسولش مخالفت مي کنند. و
خداوند سبحان مي فرمايد : (لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ
مَنْ حَادَّ اللَّهَ ......مجادله ايه 22) ترجمه : اي پيامبر هرگز قومي را نمي
بيني که ايمان بخدا و روز قيامت اورده اند ودوستي با دشمنان خدا مي
کنند ........
و منظور از صا دق طرد وه اشاره به ابوذر رحمه الله عليه دارد که توسط
عثمان لعنت الله عليه به صحراي ربذه تبعيد شد.و پيامبر در حق ابوذر فرمود
و منظور از طريد آووه اشاره به ابن ابي عاص دارد که توسط پيامبر تبعيد شد
و هنگامي که عثمان ملعون خلافت را بعد از ان دو خليفه غصب کرد به او
پناه داد. و منظور از ولي آذوه يعني ازار و اذيت امير المومنين علي عليه
السلام است . و منظور از منافق ولوه اشاره به دوستي با منافقاني مانند
معاويه و عمرو بن عاص و مغيره بن شعبه و وليد بن عتبه و عبدالله بن ابي
سرح و نعمان بن بشير لعنت الله عليهم اجمعين دارد. و منظور از مومن
ارجوه اشاره به اصحاب اميرالمومنين عليه السلام مانند سلمان و مقداد و
عمار و ابوذردارد
که انها را يا تبعيد کرده و يا به انزوا کشيدند و افراد پست را جاي انها قرار
دادند. در صورتي که پيامبرانها را مقدم بر ديگران ميداشت .
و منظور از حق اخفوه اشاره به فضائل اميرالمومنين عليه السلام ازجمله
نص صريح پيامبر در مورد خلافت امام علي عليه السلام در روز غدير و مانند
حديث طائر و کلام پيامبر در روز جنگ خيبر که فرمود فردا پرچم را به دست
مردي ميدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را
دوست دارند کسي که جنگنده شکست ناپذير است و از جنگ فرار نمي
کند و باز نمي گردد تا خداوند به دست او در خيبر را باز کند.
و حديث سطل و منديل و نزول سوره هل اتي در شان ايشان و چيزهاي
ديگر که مجال بازگو کردن ان در اينجا نيست .
و اما منظور از منکر آتوه منکراتي است که آن دو ملعون بسيار زياد
بدعت گذاشتند که عدد انها قابل شمارش نيست. بطوري که عمر
ملعون 70 جريان غير مشروع را در جده به وجود اورده است و علامه
قدس الله سره در کتاب کشف الحق و نهج الصدق اورده که هرکس
که بخواهد اطلاع يابد به منکراتي که ان ملعونها پايه گذار ان بودند و
هرچه پليدي از اولين و اخرين انها سر زده رجوع کند به کتاب مذکور
و يا کتابهاي ديگر مانند الاستغاثة في بدع الثلاثة و کتاب مسالب
الغواصب في مثالب النواصب و کتاب الفاضح و کتاب الصراط
المستقيم و غيره که مجال نام بردن انها نيست.
و منظور از فقد اخربا بيت النبوة اشاره به کارهاي شيطاني اولي و دومي
(منظور ابابکر و عمرلعنت الله عليهم ) که با علي و فاطمه عليهم السلام از
جمله ازار و اذيت اين دو بزرگوار و سوزاندن خانه علي عليه السلام.
و فشار دادن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در پشت در و موجب
سقط کردن فرزند ايشان به نام محسن عليه السلام و امر کردن حضرت
فاطمه به اينکه در شب دفن شوند تا ان دو ملعون کثيف و بقيه ياران
منکرشان بر سر جنازه مبارک ايشان حاضر نشوند .
و از امام باقر عليه السلام ذکر شده که فرمودند :
نمي ريزد قطره خوني مگر گناه ان برگردن ان دو ملعون باشد تا روز قيامت
بدون اينکه از گناه گناهکاران کم شود . و هنگامي که در جنگ کربلا تيري به
پيشاني زيد بن علي بن الحسين (فرزند امام سجاد عليهما السلام )
اصابت کرد از او ميپرسند چه کسي به تو تير زد فرمود ان دو (ابا بکر و عمر
ملعون) به من تيراندازي کردن ان دو من را کشتند .
و منظور از حرفا کتابک تحريف قران است (مترجم: البته خود قران قابل
تحريف نيست همان طور که در خود قران امده اما مي توان معناي ان را
خلاف واقع جلوه داد)به اين شکل که منظور و مقصود قران را خلاف واقع
براي انجام اوامر و نهي ازمنکربيان مي کردند . و منظور از احبا اعداءک
(دوستي با دشمنانت )اشاره دارد به شجره ملعونه بني اميه و و محبت ان
دو نسبت به ان شجره ملعونه تا جايي که امر خلافت را براي انها بعد از خود
مهيا کردند .و مبارزه با نعمات که در مطالب بالا ذکر شد وبازداشتن از انجام
احکام دين و همين طور باطل کردن واجبات و دشمني با دين . و منظور از
عاديا اولياءک منظور دشمني کردن با اولياء خداواشاره دارد به گفتار خداوند
متعال (إِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ َسُولُهُ........ مائده ايه 55)
و منظور از خربا بلادک و افسدا عبادک (ويران کردن سرزمينهايت و به فساد
کشيدن بندگانت) خراب کردن پايه و اساس دين و تغيير و تحريف احکام
شرعي و احکام قران و ترجيح دادن پست به فاضل و والا . و منظور از اثر
انکروه (اثري که ان را انکار کردند) انتخاب علي عليه السلام از بين بزرگان و
نزديکان و منصوب کردن ايشان به عنوان برادر و وصي وبه اوفرمود تو نسبت
به من مانند هارون نسبت به موسي هستي و بقيه گفتار که تمام ان را
انکار کردند و منظور از شر آثروه همان ايثار کردن بر غير حق است و همان
ايثار براي شر متروک و مجهول است در برابر خير برگزيده معلوم و منظور
همان گفتار پيامبر است که فرمود: علي خير البشر من ابي فقد استکبر
(علي بهترين افراد بشراست و هرکس از او سرباز زند پس بدرستي که
کافر گشته ) و منظور از دم اراقوه (خون هاي به ناحق ريخته شده) تمام
کشته شدگان علوي که ان ملعونها موسس و پايه گذار ان بودند همان طور
که قبلا ذکر شد و همان حديث امام باقر عليه السلام است که فرمود :
نمي ريزد قطره خوني مگر گناه ان برگردن ان دو ملعون باشد تا روز قيامت
بدون اينکه از گناه گناهکاران کم شود
تا انجا که مي فرمايد :و من به شما ميگويم که حسين در روز سقيفه
کشته شد. و خبري از پيامبر که ان را عوض کردند و گفتند ابوبکر وعمر اقا و
سرور پيران اهل بهشت هستند (مترجم :ببينيد اهل سنت چقدر اطلاعات
ديني پاييني دارند و شايد اطلاعاتي ندارند که بهشت را با جهنم اشتباه مي
گيرند.) و غير از اينها .
و منظور از کفر نصبوه همان است که پيامبر (صلي الله عليه واله و سلم )
علي عليه السلام را به عنوان پرچم هدايت براي مردم منصوب کرد ولي انها
يک کافر و فاجر گناهکار (ابوبکر ملعون) را به جاي علي عليه السلام نصب
کردند. و منظور از ارث غصبوه غصب کردن فدک که ارث حضرت فاطمه
سلام الله عليها از طرف پيامبر بود. و منظور از سحت اکلوه همان تصرفات
ناحق در بيت المال مسلمين و همان گونه تصرف سود زمينهاي فدک از خرما
و جو است که واقعا حرام محض بود براي ملعونها .و منظور از خمس
استحلوه همان چيزي است (خمس)که خداوند سبحان ان را براي آل پيامبر
(صلي الله عليه و اله و سلم ) قرار داد و انها ان را براي خود حلال کردند تا
جايي که عثمان ملعون به مروان بن حکم فدک را بخشيد وبه او خمس هم
داد به اندازه پانصد هزار دينار به ظلم و جور. و منظور از باطل اسسوه ان
احکام باطلي است که انرا پايه گذاري کردند وبراي ديگران باقي گذاشتند و
منظور از جور بسطوه بعضي از ظلمهايشان است که ذکر شد و منظور از
نفاق اسروه حرفي است که با خود گفتند زماني که پيامبر (صلي الله عليه
وسلم) علي عليه السلام را به عنوان جانشين انتخاب کرد که به خدا قسم
راضي نمي شويم که نبوت وخلافت براي يک خانه باشد وهنگامي که پيامبر
شهيد شد هر چه از نفاق که در دل پنهان داشتند را اشکار کردند وبه همين
دليل است که علي عليه السلام فرمود به کسي قسم که دانه را شکافت
ونسيم را به وزش در اورد انها ايمان نياوردند بلکه تظاهر به ايمان کردند وکفر
خود را مخفي داشته تا وقتي که ياراني براي خود ديدند کفر خود را اظهار
کردند . ومنظور از غدر اضمروه همان است که ذکر شد در مورد پنهان
داشتن نفاق وظلم گسترده شد? زياد که اولش غصب خلافت از علي عليه
السلام بعد از شهادت پيامبر . و منظور از وعد اخلفوه قول دادن و بيعت کردن
با پيامبر در مورد قبول ولايت علي عليه السلام از طرف انها بود که به ان
عمل نکردند .و منظور از امان خانوه ولايت علي عليه السلام بود که خدا در
قران فرمود: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ.....احزاب ايه 72) و انها در حق
ان خيانت کردند . و منظور از عهد نقضوه همان است که در روز غدير پيامبر
(صلي الله عليه واله و سلم)از انها عهد گرفت بر محبت علي عليه السلام و
ولايت ايشان که ان را نقض کردند. و منظور از حلال حرموه حرام کردن دو
متعه (صيغه و حج تمتع ) و برعکس ان يعني حلال کردن حرام مانند حلال
کردن فقاع يا ابجو و غيره .و منظور از بطن فتقوه شکم عمار بن ياسر (رحمه
الله عليه) است که عثمان ملعون ضربه اي به شکم عمار ميزند و فتق او را
پاره ميکند.و منظور از حنين اسقطوه سقط کردن محسن فرزند فاطمه عليه
السلام به دليل فشار درب توسط عمر ملعون .و منظور از ضلع دقوه و صک
مزقوه کاري است که درحق حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها روا داشتند
از پاره کردن و سوراخ کردن سند فدک و شکستن استخوان سينه ايشان.
ومنظور از شمل بددوه از هم پاشيدن اجتماع اهل بيت يعني کشتن تک تک
انها است . وهمان گونه جدايي افکندند بين تاويل (منظور امام علي عليه
السلام )و تنزيل و بين ثقل اکبر (قران) و ثقل اصغر (اهل بيت عليهم
السلام) و بزرگ داشتند افراد پست و ذليل را و کوچک کردن افراد بزرگوار و
شريف را. و منظور از کذب دلسوه همان است که قبل ذکر شد يعني
دروغي که راست جلوه داده اند (ابوبکر و عمر اقا و سرور پيران اهل بهشت
هستند ). و منظور از حکم قلبوه همان است که قبلا معناي ان اول دعا ذکر
شد .و منظور از قلبا دينک و ايه حرفوها هم قبلا ذکر شد همان جا که بحث
تحريف قران بود .و منظور از فريضة ترکوها (واجبي که ترک کردند )دوستي با
اهل بيت پيامبر با اين استناد محبت اهل بيت واجب است که در قران امده
که : (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ..شوري ايه 23) و
منظور از سنة غيروها سنتهايي بسيار زيادي است که تغيير دادند که قابل
شمارش نيست.و منظور از احکام عطلوها هم قبلا ذکر شد ومنظور از بيعة
نکسوها شکستن پيمان است مانند شکستن پيمان طلحه و زبير در قبول
ولايت علي عليه السلام .و منظور از رسوم منعوها همان عدول از حکم
خمس و منفعت و مانند ان . و منظور از دعوي ابطلوها دعوت به خلافت
علي عليه السلام و بخشيدن فدک که ان را ناديده گرفتند . و منظور از بينة
انکروها شهادت دادن علي عليه السلام و حسنين عليهم السلام و ام ايمن
براي فاطمه سلام الله عليها که قبول نشد.و منظور از حيلة احد ثوها اتفاق
نظر ان ملعونان به اينکه اگر علي عليه السلام با انان بيعت نکرد بدروغ
شهادت دهند که علي عليه السلام مرتکب گناه کبيره شده که مستوجب
حد مي باشد . و منظور از خيانة اوردوها اشاره به روز سقيفه دارد که وقتي
انصار براي ابوبکر حجت اوردند به وسيله گفتن فضائل علي عليه السلام و
اينکه ايشان اولي به خلافت هستند. ابوبکر گفت راست گفتيد ولي بعدا
پيامبر اين حرف را تغييرداد ومن خودم از پيامبر شنيدم که گفت (دروغ) :
(خدا ما اهل بيت را به وسيله نبوت بزرگ داشت و راضي نمي شود که ما از
دنيا چيزي داشته باشيم و خدا جمع نمي کند براي ما نبوت و خلافت را)
وعمر ملعون و ابو عبيده ان را تصديق کرند و به دروغ گفتند که اين حديث
صحيح است و امر را بر انصار و باقي مردم مشتبه کردند .پيامبر در حديثي
مي فرمايند: هر کس عمدا بر من دروغي ببندد پس بدرستي که در اتش
مي نشيند.
و منظور از عقبه ارتقوها اشاره به اصحاب عقبه دارد وانها أبوبکر و عمر و
عثمان و طلحة و زبير و أبوسفيان و معاوية وعتبة بن أبي سفيان و أبوالأعور
السلمي و مغيرة بن شعبة و سعد بن أبي وقاص و أبو قتادة و عمرو بن
العاص و أبو موسى الأشعري در غزوه تبوک جمع شدند در انجا گذرگاهي
بود که فقط يک نفر انسان يا يک شتر مي توانست از انجا بگذرد و در زير ان
دره اي به عميق به طول هزار نيزه بود که هر کس در ان مي افتاد هلاک
مي شد و ان غزوه در تابستان اتفاق افتاد و لشکر مسافتي را در شب
حرکت ميکرد تا از گرما فرار کنند وقتي که به ان محل رسيدند پوستهايي که
از الاغ به دست امده را اورده و ان را روي قسمتي از پرتگاه قرار دادند و روي
ان را با ريگ پوشاندند تا شتر پيامبربروي ان رفته و رم کرده و سقوط کند تا
پيامبر در دره بيفتد و کشته شود.در اين هنگام جبرييل امين عليه السلام
نازل شد و اين ايه را اورد : (يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ
کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا....توبه ايه 74) و پيامبر را از نقشه
پليدشان مطلع کرد وخداوند متعال نوري را دور انها قرار داد تا پيامبر انها را
بشناسد و اين پوستها (الدباب ) که ذکر شد منظور همان است که در دعا
امده دباب دحرجوها و دليل اينکار انها با پيامبر زيادي نص (حرف صريح و
واضح )پيامبر براي ولايت و امامت و خلافت علي عليه السلام بود وقبل از
نص هم ايشان را مورد ازار واذيت قرار ميدادند.
زيرا پيامبر(صلي الله عليه و اله و سلم) علي عليه السلام را مسلط کرده
بود برمخالفان ايشان از طوايف و جنگجويان انها را کشت. و باقي بستگان
انها را از هم پاشيد . و هيچ خانه اي نبود که دلش از کينه ايشان پر نبود و از
اين فرصت در غزوه تبوک استفاده کردند و ميخواستند که انتقام بگيرند. و
گفتند که اگر محمد (صلي الله عليه واله وسلم) در اين واقعه هلاک شد به
شهر برميگرديم و در باره خلافت تصميم مي گيريم و پيماني بين خود
نوشتند .و خدا رسولش را حفظ کرد . واين از فضيحتهاي انان است که ذکر
کرديم.
و منظور از ازياف لزموها ازياف (واحد پول )جمع زيف است و ان درهمي
است که ناخالصي زيادي دارد که تقريبا ارزش چنداني ندارد و با اين اصطلاح
کارهاي پست و گفتار بي ادبانه انها را به درهم زيف تشبيه کرد که هيچ چيز
نمي توان با ان خريد.و افعال فضيحت بار و گفتار ناشايست انها را خداوند
متعال در قران اينگونه ياد کرده (وَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِيعَةٍ. نور ايه
39) و منظور از الشهادت المکتومة ان چيزي است که از فضايل و مناقب ان
حضرت که پيامبر (صلي الله عليه و الله) در شان امام علي عليه السلام بيان
فرموده اند . و انها جدا بسيار زياد است و غير قابل شمارش . و منظور از
الوصية المضيعة ان گفتار پيامبر است که فرمود: (أوصيکم بأهل بيتي و آمرکم
بالتمسک بالثقلين و إنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض) من شما را به
محبت اهل بيتم و تمسک و چنگ زدن به ثقلين امر مي کنم که انها از هم
جدا نمي شوند تا در حوض کوثر نزد من بازگردند.